یه اتفاق جدید
یه خبر مهم عروسکم اخرش خونرو که واسه فروش گذاشته بودیم فروختیم الانم کار بابایی شده دنبال خونه گشتن خیلی استرس دارم ونگرانم اما خدا مثل همیشه باهامونه ومارو تنها نمیزاره البته ما واسه خرید خونه مشکل زیاد داریم اما اولویتو گذاشتیم خرید خونه و از بقیه مخارج میگذریم نگاه به چشمای معصوم فرشته قشنگم خستگی رو از تن من وبابایی رفع می کنه ......وای مامانم این روزا خیلی شیرین شدی به راحتی روروءک سواری می کنی مامان و بابارو کاملا میشناسی از بغلم جنب نمیخوری وقتیم من و بابایی و میبینی دست و پا میزنی که بیای بغلمون دوست دارم شیرینم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی