5 ماهگی

فرشته نازم حالا دیگه 5ماهه شدی.این روزا خیلی خوش خند شدی واسه همه میخندی و خودت رو لوس میکنی مدام جیغ میکشی و صداهای عجیبی در میاری به هر دو طرف قلت میزنی یه دور کامل هم میچرخی زبونت رو در میاریو باهاش بازی میکنی من و بابا هم کلی با این کارت میخندیمو ذوق میکنیم تو روروءک میشینی از صدای اهنگش خوشت میاد دست وپا میزنی ولی نمیتونی راش ببری باید فرشو جمع کنم تا رو سرامیک تکونش بدی وقتی بی قرار میشی گریه میکنی بابایی پوشکت رو باز میکنه و میگه دخترم جیش داره باید ازادو راحت باشه همه بهش میگن این بچه نباید عادتش بدی ولی کو گوش شنوا...روند رشدت هم به امید خدا خوب پیش میره بهت فرنی و سرلاک برنج میدم که خوب میخوری به سیب هم علاقه زیادی نشون میدی.امروز گذاشتمت خونه خاله ملیحه خاله بابایی تا برم خرید عمه سلیمه هم اومد انجا تا پیشت بمونه من هم واسه دخترنازم کاموا خریدم تا خاله ملیحه واست یه بافتنی ناز ببافه یه تونیک خوشگل هم واست خریدم وقتی برگشتم دیدم همه دورت جمع ان و دارن باهات بازی میکنن تو هم واسشون زبون در میاوردی و خودتو لوس میکردی اونام که ذوق میکردن و میخندیدن لباس جدیدت رو تنت کردنو کلی ازت عکس و فیلم گرفتن که خیلی خوب شد.فردا باید بریم ساری خونه مادر جون مریم چون خاله زینت خاله مامانی واسه چهلم اش شله زرد نذر داره که ایشالا قبول باشه...